چکیده: همچنان که می دانیم رنگ یکی از مهم ترین عناصری است که می تواند به سادگی و با هزینه ای کم تر از ساخت و ساز برای تعریف فضاها،در ایجاد خوانایی و حس وحدت و خلق حس مکان به ما کمک کند.ازطرفی عمده ترینِهدف طراحان و مدیران شهر، دستیابی به هویت و چشم انداز و دورنمای تعیین شده ی شهر است.اصولا در شهرهای امروز، توجه به مقوله ی رنگ و تاثیرات فضایی آن بر ساکنان شهری کمتر مورد توجه قرار می گیرد.براساس یک تفکر سیستمی سازمان یافته در صورت استفاده از این عامل در ساختار شهرهای امروز، از مقیاس خرد آن گرفته (دکوراسیون داخلی و نماهای بیرونی) تا مقیاس کلان، در حد شهرهای فعلی، می توانیم با برنامه ریزی اصولی و علمی در ایجاد تمرکز ذهنی و افزایش احساس آرامش در قالب محیط، موثرتر عمل نماییم.در این مقاله به بررسی جنبه های مختلف در تعیین و توصیف تاثیرات
فضایی رنگها به ویژه عناصر گیاهی و تاثیر و اهمیت آن در فضاهای فردی و جمعی پرداختیم.
- مقدمه:
رنگ در معماری نه تنها یک ویژگی اساسی، بلکه تشکیل دهنده بخشی از میراثی که مافوق ارزش های زیبایی شناسی ناب است و یک ارزش فرهنگی به لحاظ انسان شناسی تلقی می شود. در هر دوره ای از تاریخ مشخص شده است از طریق تئوری های خاص برتر و مسلطی از فرم و ظاهر معماری، راه و روشی خاص از شناختن وفهمیدن طریقه استفاده از رنگ در معماری بکار می گیرد همچنین رابطه ای عمیق و اساسی بین رنگ و تکنیک های ساختاری متفاوت وجود دارد که در هر دوره ای از زمان موجود ودر دسترس است. به عبارت دیگر، هر دوره معماری تاریخی میدان ها و حوزه های کروماتیک خودش را دارد، که نهایتاً از نمونه های اساسی و از تکنیک های ساختاری موجود مشتق شده است.
تصور دنیایی بدون رنگ برای هیچ یک از ما ممکن نیست. در محیط شهری رنگ را همه جا می توان دید؛ در بدنه و نمای ساختمانها، پوشش بام، کف سازی ها، مبلمان شهری، فضا ی سبز، خودروها و حتی آسمان شهر و نیز رنگ آمیزی لباس افراد که همگی نقش مهمی در تعیین چهره رنگی شهر دارند. برای مثال در جامعه ما رنگ های تیره و کدر، رنگ های غالب هستند که مسلما شهرهای ما را متفاوت از شهرهایی می کند که مردم آن تمایل به رنگ آمیزی های تند و شاد دارند. رنگ ها نه فقط از نظر زیبایی بخشیدن به دنیای اطراف ما اهمیت دارند، بلکه تاثیرات عاطفی - روانی قوی نیز بر اشخاص می گذارند. رنگها تعابیر روانی مختلفی دارند ومی توان خصوصیات افراد یا جامعه را از روی رنگهایی که استفاده می کنند و دوست دارند، شناسایی کرد. از این جهت رنگ ابزار مهمی در جهت هدایت و القای حالات روانی خاص به افراد و جوامع است. فضاهای تیرهو ناهمگون، افراد را دچار افسردگی وفشارهای روانی ناخواسته می کند، در حالی که خود افراد نیز از دلایل واقعی آن با خبر نیستند.دراین مقاله سعی بر آن است که با مفوم رنگ در زیبایی شهری و اهمیت وجود رنگ در طراحی شهری آشنایی حاصل شود.
2- متن :
منظر شهری، پدیده ای عینی- ذهنی
منظرشهری از شاخه های رشته معماری منظر می باشد که به دنبال رویکرد جدید بهمحیط و ادراک انسان از محیط تعریف می شود. در این نگاه "منظر شهری" نزدساکنین شهر، حامل معناست؛ به نحوی که تاریخ، فرهنگ، طبیعت و خاطرات جمعینسل های مختلف را از دیدگاه های متفاوت بیان می کند.
برای طراحی و بالا بردن کیفیت فضای شهر، فعالیت ها و تخصص های متفاوتی در نقاط مختلف جهان پدید آمده است که از آن جمله می توان به منظر شهری، طراحی شهری، طراحی محیط، برنامه ریزی شهری و ... اشاره نمود.طراحی شهری مورد نظر اکثر گویندگان ایرانی، اقدامی است سه بعدی که تنها با هدف آن معرفی گردیده است: ارتقای کیفیت فضا. در حالیکه از منظومه تئوریک و نظری تعریف شده ای بهره نمیبرد و در حالت متعارف خود مولفه های اقتصادی- اجتماعی و ترافیکی را در طراحی ارجح میشناسد.
"منظر شهری" نزد ساکنین شهر، حامل معناست؛ به نحوی که تاریخ، فرهنگ، طبیعت و خاطرات جمعی نسل های مختلف را از دیدگاه های متفاوت بیان می کند؛ در واقع منظر شهری به عنوان پدیده ای عینی- ذهنی نزد شهروندان شناخته می شود. باید توجه داشت در این نگاه جدید دیگر "عین" نمی تواند از "ذهن" جدا باشد و منظر شهری نیز نمی تواند "عینیتی مستقل از انسان" تعریف شود.
منظر شهری در ابتدا ادراکی محسوس از محیط شهر در ناظر پدید می آورد و به دنبال آن در ارتباط با ذهنیت ناظر تکمیل می شود. در نهایت ویژگی اصلی منظر شهری را می توان در عینی- ذهنی بودن آن خلاصه نمود که در تعامل میان انسان و محیط آشکار می گردد.
رنگ چیست؟
نکتهعجیب و جالب در مورد رنگ این است که در واقعیت، رنگ وجود ندارد! از نظرعلم فیزیک چیزی وجود دارد که دارای جسم و یا ماده باشد و بتوان به آن شکلداد و آن را لمس کرد. شیء رنگی را می توان لمس کرد و یا به آن شکل داد؛اما این خود آن شیء است که موجودیت خارجی دارد نه رنگ آن. رنگ تنها ظاهردارد، چیزی که به صورت لحظه ای دیده می شود؛ همین و بس.. نکته اصلی مورد بحث ما، عواملتاثیر گذار بر رنگ است و در واقع می خواهیم بدانیم که با آن تفاسیر درمورد فیزیک نور و بوجود آمدن رنگ، در نهایت، چه رنگی بوجود می آید وهمچنین چه نامی بر آن بنهیم و از آن چگونه در طراحی استفاده کنیم. وقتیرنگ ها را شناختیم، آنگاه به عناصر موجود در فضای سبز باز می گردیم و میگوئیم که در چه شرایطی آنها چه رنگ هایی دارند و چگونه و با چه ترکیبیباید به کار گرفته شوند.طبیعت مبهم و غیرقابل بیان رنگ، باعث آن می شود کهبا تغییر دادن سه عامل اصلی موثر، یعنی منبع نور/شیء/ناظر، رنگ را کاملامتفاوت با آنچه قبلا دیده بودیم ببینیم. این تغییرپذیری و عدم ثبات رنگ دراصل از دو عامل متفاوت ریشه می گیرد؛ عامل اول ریشه علمی دارد و مبانی آنرا می توان در مباحث در فیزیک رنگ جستجو نمود. عامل دوم، عامل تغییر پذیریرنگ توسط مجاورت رنگ ها با یکدیگر است. این مجاورت می تواند اتفاقی یاآگاهانه، غیر عمدی یا بخشی از یک روند خلاقانه باشد.
چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگقرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگهای ثانویه شناخته می شوند.استفادهاز رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاحهمسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را بهراحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی ازرنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجهای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید ومانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضا می شود.
3- نقش رنگ ها در زندگی
رنگها با تمامی عوامل و جزئیات زندگی ما چنان رابطه تنگاتنگی دارند که باید گفت رنگها بسان پله هایی هستند که وجود فیزیکی و روحی انسانها را با سایر جزئیات و پدیده های جهان هستی در ارتباط قرار می دهند این ارتباط و تاثیر به حدی است که حتی انسانها در کلمات و جملات خود نیز برای بیان احساسات درونیشان از رنگها استفاده کرده و آن را بیان می دارند. خیلی از ما به هنگام بیان و تعریف احساسات فیزیکی و درونی خود از رنگها استفاده می کنیم. مثل اینکه: «فلانی از خشم سرخ، سرخ شده بود.»
انسانها در رابطه با رنگها اشتراک عقیده ندارند، یعنی هر فردی نسبت به رنگی جاذبه و دافعه خاصی از خود نشان می دهد. شاید رنگهایی که برای شما بسیار جالب و زیبا خوشایند هستند، برای دیگران بی معنی و یا کم ارزش جلوه کند. و این کاملا طبیعی است که شما رنگی را بپسندید و یا نپسندید. و ما تا بحال سوالهایی در ذهن مان ایجاد شده که تا چه اندازه می توان از رنگها سود جست.
رنگ زمانی ظاهر می شود که فرکانس نوری در محیطی متناسب شدت گرفته و متظاهر گردد. رنگ علیرغم خصوصیات ایجاد انگیزه، هوس، شادمانی، ساختاری و حتی تهیجی، دارای خصوصیات سوزاننده و برنده نیز هست. هر رنگ دارای خصوصیات منحصر به فرد درمانی و تعادل بر انگیزی است. یکی دیگر از خصوصیات رنگها این است که می توانند تا اعماق نیروی ادراک و شعور ما نفوذ نمایند. رنگها جز لاینفک زندگی ما هستند و ما هر چه در اطراف خود می بینیم دارای رنگ است و از این خواص رنگها در جاها و استفاده های مختلف می توانیم بهره گیریم از جمله مراکز درمانی، بیمارستانها، مدارس، محیط کار، و رنگهایی که در تزئین شهر استفاده می شود و... حال باید از تاثیرات رنگ که شاید در بعضی از موارد به آن توجه کمی می شود توجه بیشتر و بهره ای بیشتر جست و استفاده بهتری برد.
اهمیت وجود رنگ در شهر
اهمیت رنگ در تقویت هویت شهری و خوانایی محیط و در ایجاد فضاهای شهری سرزنده و شاداب و القای حس مکان و فضا و حس وحدت در کنار مبلمان شهری در شهر حائز اهمیت است و همچنین تأثیرات روانی بر روی افراد و ایجاد کیفیتهای فضایی نیز از ضرورتهای استفاده از رنگ در مبلمان شهری است. از نظر کارشناسان شهرسازی و معماری: رنگ به عنوان یکی از عناصر تلطیف کننده محیط می تواند تاثیرات بسیاری در هویت بخشی و خوانایی محیط به وجود آورد. باید توجه داشت که نمی توان همه جای شهر را به شکل یکسان و یکدست رنگ آمیزی کرد. با توجه به اینکه مبلمان شهری در بیشتر کشورهای دنیا از عناصر خوانای محیط محسوب می شود، رنگ این عناصر هم می تواند جزئی از هویت و خوانایی محیط شوند. گاهی باید برخی از عناصر مبلمان مانند سطل های زباله، صندوق های پست و کیوسک های تلفن به شکل واحد رنگ شوند اما الزامی برای متحد بودن رنگ بقیه عناصر وجود ندارد و شرایط فرهنگی و بافتی هر منطقه در تعیین نوع و جنس رنگ تعیین کننده است.
رنگ در معماری منظر
تولیدات انسانی دو گونه است یکیتولیداتی که برای رفع نیازهای روزمرهی زندگی به وجود میآیند این گونه تولیداتیهستند که فقط به این دلیل به وجود میآیند تا در انسان تولید لذت کنند. یکی از صفات انسان درک لذت است و اینکه از چه چیزی لذت میبرد. همچون خود کلمهیزیبایی که مفهومی نسبی است. یک نوع آسایش و رفاه روحی پیدا میکند. سزاربروندی اثری را که به دلیل و به چشمداشت لذت روحی ساخته میشود هنر ناممینهد. در برخی فرهنگها به ویژه فرهنگ اسلامی و ایرانی زیبایی از صفاتخداوند است. بدینسان گرایش تارهای به وجود آوردند که هنر خاک (earth art) یا هنر زمین (land art) نام گرفت. هنر زمین و یا خاک را میتوان گونه ای از هنر دانست که به جایاستفاده از زمین به عنوان مکانی برای ارائه اثر هنری در آن ، زمین خودتبدیل به یک کار هنری میشود.
«سروزیه » استاد هنردر فرانسه بود در اوایل قرن « گوگن » را خدای هنرمیدانست. نزد گوگن رفت و از او تقاضا کرد که دستورالعملی به او بدهد تابرای شاگردانش نقل کند. گوگن در قوطی سیگار را برداشت و سه رنگ روی آنگذاشت سبز و زرد و آبی از او پرسید اگر از پنجره هتل بیرون را نگاه کنی چهچیزی میبینی؟ گفت زیباترین زردت را به کار ببر. پرسید آن درختها چه رنگهستند؟ گفت زیباترین سبزت را به کار ببر و زیباترین آبیت را به کار ببر وآن در قوطی که بعدها طلسم «نبیها» میشود و ایرانیها از صدها سال پیشهمین دستور را به کار میبستهاند.
کریستوفر الکساندرفلسفه زیبایی در طبیعت را در مطابقت کامل ظرف بامظروف آن می داند؛ وی معتقد است که هر ظرفی به نسبتی که به این تطابق نائلآید,یعنی به میزانی که " در آنچه هست" با" آنچه که باید باشد " قرابتبیشتری برقرار کند, زیباتر است. در حیطه معماری اگر معماری ظرف زندگی انسان باشد , پس نیل به معماری خوب مستلزم شناخت خصوصیات مظروف آن,یعنی محیط و قابلیتهای آن است.به عبارت دیگر شرط رسیدن به معماری خوب، برای رسیدن به مکانهایی زنده و جاودانه, شناخت زندگی است. از نظر کارشناسان شهرسازی و معماری: رنگ به عنوان یکی از عناصر تلطیف کننده محیط می تواند تاثیرات بسیاری در هویت بخشی و خوانایی محیط به وجود آورد.
رنگ در شهر های قدیم
رنگهای طبیعی مصالح محلی که بناها به وسیله آنها ساخته می شد، به شهر چهره ای هماهنگ و همگون می داد و با روحیه، اقلیم و فرهنگ مردم نیز بیشتر مطابقت می کرد به این ترتیب رنگ هر شهر تثبیت شده بود و جنبه ای از هویت آن محسوب می شد. بنابراین، با وجود تفاوت در مقیاس و عملکردها، نوعی وحدت کلی بر سراسر شهر حاکم بود. هر شهر هویت رنگی خاص داشت. در این شهرها، بناهای شاخص شهری به ویژه بناهای مذهبی با تزئینات کاشی فیروزه ای رنگ در زمینه خاکی خود می درخشیدند و خود را متمایز می کردند. شهرهای کویری، با آسمان آبی، درختان سبز و بناهای خاکی و گنبدهای فیروزه ای رنگ، تصویری چشم نواز در ذهن وخاطر هر بیننده ای حک می نمودند. تجربه حرکت در چنین فضاهای شهری به دلیل وحدت آن، آرامش بخش و به دلیل تنوع رنگی به جا و حساب شده سرزنده و متنوع بود.
رنگ در شهر های امروز
در شهرهای امروز ما، استفاده از رنگ به معضلی بدون پاسخ تبدیل شده که سازندگان، معماران و طراحان ومردم عادی را به استفاده بی فکر و کورکورانه از رنگ کشانده است. شهرهای ما یک بوم رنگی بی هویت و مغشوش هستند که تنها موجب افسردگی روان پریشی و عصبیت افراد جامعه می شوند. در جامعه ما حساسیت افراد نسبت به فضا از میان رفته و افراد فاقد نگرشی منسجم در مورد چگونگی نمود فضاها هستند. در نتیجه با فضاها به صورت انفعالی برخورد شده و اجازه داده می شود که سرعت زندگی روزمره و وقایع، ما را به دنبال خود بکشد . ما با مسائل مهم فضاهایمان از جمله رنگ به صورت مقطعی و موردی برخود می کنیم.شهرهای امروزی غالبا خاکستری هستند عناصر رنگی در آنها بیشتر سیمای رنگارنگ زباله هایی است که در همه محیط های شهر خودنمایی می کنند؛ پل ها، ساختمانهای سیمانی، سنگی و درختانی که از فرط آلودگی هوا سبزی شان رنگ باخته دیگر مجالی برای عرض اندام رنگ در آنها باقی نگذاشته است بطوری که متاسفانه شهروندان در برخورد با این نمادهای خشک و خشن تنها با آشفتگی بصری مواجه می شوند و آنچه باید در خدمت آرامش روانی شهروندان باشد برعکس عمل می کند، از طرفی هم در این رابطه هیچگونه اصول و مبانی مدونی برای محیط های شهری تعریف نشده، تا بتوان بر اساسآن مدیران و طراحان و حتی مردم را در انتخاب رنگهای مناسب برای محیط زندگی شانهدایت کرد.
استفاده از رنگهای طبیعی در شهر
همان طور که مبلمان منزل و فضای محیط مسکونی باید از هماهنگی و نظم در انتخاب رنگها برخوردار باشد، اجزاء تشکیل دهنده شهر نیز در صورت تبعیت از اصول ترکیب و هماهنگی در رنگها فضایی مطلوب و آرامش بخش را برای شهروندان خواهد ساخت. فضاهای سبز شهری مهمترین عنصر تامین کننده تنوع رنگ هستند، و در شکل دهی به سیمای رنگی شهر نقش اساسی دارند.
رنگ مهمترین عامل در جذابیت پارک ها و فضاهای سبز شهری است و آگاهی از کاربرد متناسب رنگها موجب نیل به مقصود خواهد شد. یکی از وظایف طراحان چشم انداز، آگاهی از دانش ترکیب رنگ، روانشناسی رنگها و آشنایی با گونه های گیاهی تامین کننده آن است. درختان و درختچه ها و پوشش گیاهی بسیاری را در طبیعت می توان یافت که با تغییر رنگ در فصول مختلف موجب تنوع در چشم اندازهای شهری می شوند. در ترکیب رنگ گیاهان در هر منظره می توان از دو روش کلی تبعیت نمود؛ روش اول ترکیب رنگهایی است که در چرخه طیف رنگهای مجاور یکدیگرند، مثل ترکیب رنگهای قرمز، قرمز - بنفش و بنفش. در این روش ترکیب رنگ هر اندازه محیط مورد نظر وسیع تر باشد، طیف رنگی و رنگهای مجاور انتخابی بیشتر است. برعکس با کوچک شدن محیط، رنگهای انتخابی محدود خواهد شد.
روش دوم، در ترکیب رنگها، نقطه مقابل روش اول است. دراین شیوه از رنگهای مکمل و رنگهای مقابل یکدیگر استفاده می شود، به عنوان مثال طراح از گیاهانی با رنگهای بنفش- زرد و یا قرمز - سبز در مجاورت یکدیگر استفاده می کند. این شیوه بیشتر در مواردی استفاده می شود که هدف طراح جلب توجه و نظر بینندگان به چشم انداز است.
دیدگاه طراحی شهری
استفاده فراوان از رنگهای تند و متفاوت در پروفیل در و پنجره تا شیشه های رفلکس با رنگهای تند و خیره کننده برای تک تک ما ملموس و آشنا اند. این رنگها بر سردرگمی فرد در فضا می افزایند، چرا که هر رنگ دارای پیام و دارای بار معنایی خاصی است. زمانی که بدون توجه به معانی نهفته در رنگها از آنها استفاده شود، محیط به مکانی ناراحت کننده و ناخوشایند برای فرد بدل می گردد.
رنگ که خود عنصری هویتی و عاملی برای تقویت خوانایی است، امروزه چنان در شهرها و محله ها به صورت تصادفی و سلیقه ای به کار گرفته می شود که بخشهای تازه ساز شهرهای ایران، تفاوت چندانی با شهر مشهد ندارند. این اغتشاش و بی نظمی و بی هویتی در همه جا یکسان است و تنها از همین جهت می توان میان شهرها تجانس و تشابه یافت.
این در حالی است که هر شهر، بسته به اقلیم، مصالح بومی، فناوری و منابع سلیقه و فرهنگ افراد، رنگ نماها، در و پنجره ها، مبلمان شهری، کف سازی، سقف و بام اصولا تمامی عناصر شهری به رنگهای خاصی محدود می شود که به نوعی شناسنامه رنگ شهر به شمار می آیند. از کنار هم گذاشتن این نمونه های رنگی می توان پالت رنگی شهر را کرد. رنگهای پالت رنگی شهر مطلوب در دامنه های مشخص و هماهنگ قرار دارند و اکثرا تناسبات رنگی با یکدیگر هستند.
رنگ یکی از عناصری است که در کنار نور، بافت، فرم و شکل بر ادراک بصری افراد از محیط تاثیر می گذارد؛ اما در عین حال شاید بیش از هر مقوله دیگری در طراحی، با آن به صورت تصادفی برخورد شود. رنگها دارای وزن ادراکی اند : رنگهای روشن سبک ترند و رنگهای تیره سنگین تر. رنگ سیاه در این مورد استثناست وخالی بودن را القا می کند. رنگهای متفاوت القاء کننده مسافت و فاصله نیز هستند. رنگهای گرم نزدیک تر حس می شوند و فضا را تنگ تر می کنند، در حالی که رنگهای سرد دورترند و فضا را وسیع تر نشان می دهند. در ضمن باید توجه داشت که چگونگی قرار گیری رنگها در کنار هم و نقشهای زمینه نیز بر این ابعاد تاثیر می گذارند. ادراک رنگی در مجموع به سه عامل بستگی داردشرایط محیطی که رنگ در آن دیده می شود خصوصیات سطح جسم منعکس کننده مانند بافت و توانایی آن برای جذب یا انعکاس نور،توانایی فرد برای ادراک رنگها.
روان شناسان مطالعات زیادی بر روی تاثیر رنگ و نور بر ادارک ما از فضا و زمان انجام داده اند. همگان از تاثیر رنگ بر حس وزن سبکی و سنگینی ، دما گرمی و سردی فاصله دوری و نزدیکی و ابعاد بزرگی و کوچکی آگاه اند. حتی مقیاس زمان نیز در فضاهای دارای رنگهای مختلف، متفاوت است. برای مثال، شنوندگان سخنرانی در یک سالن آبی رنگ، آن را طولانی و کسل کننده می یابند، در حالی که همان سخنرانی در یک سالن سرخ رنگ، هیجان انگیز و کوتاه تر ارزیابی می گردد.
مجموعه این عوامل باعث می شود تا صرف نظر از سایر عوامل محیطی و خصوصیات فضایی، دو فضای یکسان با ترکیبات رنگی مختلف تاثیرات کاملا متفاوتی را بر ادراک انسان بگذارند.
نگاهی به فقر رنگ در شهرها (شهرهای خاکستری)
شهرهای ما بیشتر خاکستری رنگ هستند. عناصر رنگی در شهرهای ایران شایدسیمای رنگارنگ زباله هایی باشد که در همه محیط های شهر خودنمایی می کنند. هوای خاکستری شهرهای بزرگ، پل ها و ساختمان های سیمانی و درختانی که ازفرط آلودگی هوا سبزی شان رنگ باخته است مجالی برای عرض اندام رنگ در شهرها باقی نمیگذارد. رنگبه عنوان یکی از مهم ترین عناصر بصری می تواند نمودی فعال و تاثیرگذار درمنظر عمومی یک شهر داشته باشد. با این همه ضوابط و اصول مرتبط با کاربردرنگ در شهر مدون نشده و این بخش از زیباسازی شهرها بر پایه سلیقههایمدیران و کارشناسان هدایت میشود.
تصور دنیای بدون رنگامکان پذیر نیست اما در جامعه ما رنگ های تیره، غالب است.
تاثیر روانی رنگ ها بر شهروندان را بسیار مهم ارزیابی می شود: رنگ های تیره غالباً افراد را دچار افسردگی می کند. اما رنگ ها نقش نمادیننیز دارند برای مثال رنگ سبز و فیروزه یی بناهای مذهبی را به یاد می آورندیا رنگ های تند و شاد خاطره فضا های کودکی را زنده می کنند.
رنگ جنبه یی از هویت شهر است و شهرها بارنگ هویت خود را تعریف می کنند،: رنگ آمیزی دیوارهای شهر بدونتعمق هنرمندانه وافی منظور نیست. ورود هنر به عرصه شهر نیازمند نگرش جامعبه شهر است. در فضاهای شهری رنگ ها باید مکمل یکدیگر باشند و باعث اغتشاشبصری نشوند. رنگ ها نباید وسیله یی برای خودنمایی باشند. بیبرنامگی در رنگ آمیزی شهر حتی در نورپردازی های رنگی شهر تهران هم جا خوشکرده است. برج آزادی که این روزها با سیستم های مدرنی نورپردازی شده استلحظه به لحظه رنگ عوض می کند. برخورد سلیقه یی با نورپردازی رنگی یک اثرملی که ضابطه یی را برنمی تابد نمونه یی از روش استفاده از رنگ و نور درشهر است.
رنگ در فضای شهری
شهر زیبا، شهری است که در آن بین سه عنصر انسان و طبیعت و کالبد شهرتعادلی ایجاد شود و فاقد ناهمگونیهای شدید فضای اجتماعی در میان محله های مختلفباشد و دارای چشم انداز آزار دهنده نباشد.رنگ به عنوان یکی از مهم ترین عناصر بصری می تواند نمودی فعال و تاثیرگذار در منظر عمومی یک شهر داشته باشد. رنگ ها در فضاهای شهری این قابلیت را به افراد می دهند تا به آسانی به تفکیک فضاها بپردازند و بتوانند فضاهای مختلف را از یکدیگر تمیز دهند به عبارتی می توان گفت رنگها برای شهروندان حکم نشانه ها را دارند مثلا رنگ فیروزه ای در فرهنگ ایرانی نماد بناهای مقدس و اسلامی می باشد. قسمت عمده درک ما از محیط اطرافمان درکی بصری است. شب و روز، تاریکی و روشنایی دو عاملی هستند که انسان از ابتدا زندگی خود با آنها ارتباط داشته است. رنگی که در ذهن باعث تداعی استراحت، حالت انفعالی و شب می گردد. آبی تیره و رنگ زرد روشن معرف روز و آفتاب و فعالیت و امید است. از نظر روانی آبی تیره فعالیت را متوقف می کند و سکون و آرامش و بی حرکتی می آورد و زرد روشن به فعالیت میدان می دهد.
حفظ و تقویت خوانایی و هویت در شهر و در تک تک فضاهای آن همواره از مهم ترین اهدافی است که مستقل از نوع فضا یا محل شهر یا فضا، می باید مورد نظر طراح و مدیر شهری قرار گیرد. ابزارهای زیادی برای رسیدن به این هدف وجود دارند که توجه به هر یک از آن ها می تواند ما را به نتیجه ی مورد نظر برساند. رنگ یکی از مهم ترین عناصری است که می تواند به سادگی و با هزینه ای کم تر از ساخت و ساز برای تعریف فضاها، در ایجاد خوانایی و حس وحدت و خلق حس مکان به ما کمک کند. از عمده ترینِ این اهداف، دستیابی به هویت و چشم انداز و دورنمای تعیین شده ی شهر است. بررسی سابقه ی رنگی شهر، یا به عبارت دقیق تر،پالت رنگی آن، به ما کمک می کند تا بتوانیم آن را حفظ کنیم و یا برای هر شهر پالت رنگی خاصی تعریف کنیم که عناصر تشکیل دهنده ی آن همان واژگان رنگی یا در واقع انواع رنگ هایی باشند که در ترکیب با هم چهره ی رنگی فضاهای شهری را تعریف می کنند.
حتی اکنون که شهرهای ما به شدت دچار اغتشاش و بی هویتی رنگی شده اند، با نام بردن شهرهای خاص، طیف های رنگی مشخص در ذهن همه ی ما زنده می شود. این همان توقع و انتظاری است که ما از هویت و نقش آن شهر داریم و طراح می باید در جهت تقویت آن تلاش کند. در بسیاری موارد، پالت رنگی در یک شهر چنان طی سال ها مورد استفاده قرار گرفته که خود به نشانه و نمادی قوی تبدیل شده است. بسیاری از شهرها، روستاها و مناطق طی سال ها سنت های رنگی خاص خود را به دست آورده اند.
حتی محله ها و بخش های مختلف شهرها نیز می توانند حال و هوای رنگی متفاوتی داشته باشند. برای مثال، بخش های حومه ای شهر با بخش صنعتی یا بخش اداری و مرکزی یا بافت تاریخی، هر یک دارای کدهای رنگی متفاوتی است. این کد به فردی که در سطح شهر حرکت می کند، اعلام می کند که وارد حوزه های متفاوتی شده است.
به این ترتیب، می بینیم که خوانایی محله ها به صورت طبیعی با رنگ آن ها مرتبط است عناصر سیمای شهر را می توان با کدهای رنگیِ خاص و متمایزی برای افراد تشخیص پذیر ساخت. برای مثال، سطح بیرونی سبز جنگل ها، باغ ها و مزارع، یا مرز آبی رنگ رودها و دریاها به سرعت خود را از محیط مجاورشان متمایز می کنند.
تراکم رنگ ها در گره های فعالیتی یا تقاطع ها و میدان ها، به دلیل افزایش فعالیت ها و وقایع در آن ها، باعث می شود تا فرد پیاده با نزدیک شدن به آن ها متوجه ورود به حوزه ی فعالیتی متفاوت شود. البته تراکم رنگ در تقاطع ها همواره مناسب نیست و به مورد بستگی دارد. شهروندان از فضاها یا مکان های مختلف شهر توقعات متفاوتی دارند. برخی می باید سرزنده و شاد باشند، و برخی نیز آرام و متین.
استفاده از رنگ برای طراحان شهری تنها به موارد پیش گفته محدود نمی شود؛ ایجاد حس وحدت در عین وجود تنوع با کمک رنگ در کنار دیگر عوامل، نیاز هر فضا یا شهر است. شخص نیاز دارد تا ضمن قدم زدن یا حرکت در سطح شهر، تداوم پیوستگی را حس کند. زمانی که هر بخش بدون ارتباط با بخش دیگر باشد، شخص احساس گم شدگی، سردرگمی و کلافگی می کند. او حتی ممکن است از دلیل انزجار و سرخوردگی خود اطلاع نداشته باشد. او به صورت ناخودآگاه به حضور در فضایی شهری که به او حس آرامش و نظم و هماهنگی ندهد، تمایل ندارد. چهره ی خاکستری و یکنواخت بسیاری از شهرها نیز موجب افسردگی و دل مُردگی افراد در فضاها می شود.
فقدان تنوع و سر زندگی، ناخواسته مانع حضور افراد در فضاها و مشارکت آن ها در زندگی مدنی است. با توجه به این مطلب، ایجاد تنوع و خلق شادی و نشاط در فضاهای مناسب به صورتی حساب شده و اندیشیده با کمک رنگ، به راحتی ممکن است. بارزترین نمونه ی آن خیابان های تجاری و فضاهای بازی کودکان است که تنوع رنگی آن ها به منظور خلق فضاهایی شادی، به امری بدیهی بدیل شده است. حتی مناسبت های خاص نیز یادآور تنوع رنگی متفاوت از سایر اوقات سال هستند. مراسم شادی و جشن و سرور در ذهن همه مترادف با رنگ آمیزی متنوع ومتفاوت در روز و شب است.
رنگ در بیان حالت یک مکان بسیار موثر است و تاکنون مکانیسم دیدن و دیده شدن رنگها نامعلوم مانده و اینکه چطور رنگها را می بینیم باعث بوجود آمدن نظریه های گوناگون شده است.
رنگ و زمان
رنگ ها برای تشخیص اوقات مختلف، وقایع و مراسم و حتی ساعات مختلف روز نیز کمک بزرگی به شمار می آیند. همین جا می توان به ارتباط تنگاتنگ رنگ با زمان اشاره کرد. این مساله ای است که حتی غالباً بهترین طراحان نیز آن را مورد توجه قرار نمی دهند. همان طور که در ابتدا اشاره شد، روان شناسان دریافته اند که رنگ های متفاوت یک فضا دریافت مدت زمان حضور در فضا را برای افراد تغییر می دهند؛ اما این تنها بخشی از ماجراست. بدیهی ترین ارتباط رنگ با زمان، تغییر نور - و در نتیجه رنگ - در ساعات مختلف روز، در فصول مختلف و در آب و هواهای متفاوت است. یعنی تغییر شدت نور، زاویه ی تابش خورشدی وجود سایه و آفتاب و مانند این ها در کیفیت رنگ ها تأثیر می گذارند و به صورت ناخودآگاه به فرد در تشخیص زمان کمک می کنند و در واقع شخص با رنگ های مختلف، جهت یابی زمانی خود را انجام می دهد. حتی افراد در شهرهای مختلف کدهای رنگی متفاوتی برای زمان دارند.
ناآگاهی طراح نسبت به این مساله، سردرگمی وحس ناراحتی را در افراد به وجود می آورد. طبیعت در بسیاری موارد بهترین الگو برای ترکیب رنگ هاست. اما در شهرهای مدرن و امروزی ما، مردم عناصر طبیعی حضوری کم تر می یابند و آسمان، بناها، کف خیابان ها و جز این ها پیوسته به خاکستری و سیاه نزدیک تر می شوند. گویی تمام اوقات روزها، ماه ها و سال ها به هم شبیه شده اند.
شخصیت رنگی و حال و هوای رنگی شهر در روز و شب کاملاً متفاوت است. شهرهایی که دارای زندگی شب و سرزندگی در تمام ساعات شبانه روز هستند، گاهی اوقات در شب چهره ای زیباتر دارند. تاریکی شب عیوب و آشفتگی فضا و جداره هایش را می پوشاند و چراغ و نورهای رنگین شهر و دورنمای آن را زیبا و دلپذیر می کند. حتی در این زمان نیز رنگ نور چراغ ها اهمیت زیادی دارند. به همین دلیل انتخاب رنگ، نوع، شدت و میزان روشنایی نواحی مختلف در شهر می باید با دقت زیادی انجام پذیرد و طراح و مدیر شهری به صورتی برنامه ریزی شده و هماهنگ در مورد رنگ آمیزی فضاهای شهر در شب اقدام کند. زمانی که به یک شهر نگاه می کنیم، اگر برای لحظه ای بتوانیم فرم و شکل و بافت احجام را از نظر دور کنیم، شهر را به صورت تعدادی احجام و لکه های رنگی می بینیم.
این لکه های بزرگ و کوچک، ثابت و متحرک، متغییر یا دائم هستند. در مرحله ی نخست، مطالعه و برداشت این لکه ها در شهر و در مرحله ی دوم، کنترل و تصمیم گیری در مورد آن ها، از مهم ترین وظایف طراح و مدیر شهری است.
معمولاً رنگ های غالب و ثابت و بزرگ، پالت اصلی رنگی شهر را تشکیل می دهند که شامل رنگ سقف بناها، نمای دیوارها، کف سازی مبلمان شهری، پوشش گیاهی و طبیعت شهر است. البته وجود عناصر تبلیغاتی - از بیل بوردها و پلاکاردها گرفته تا تبلیغات متحرک مانند اتوبوس ها و جز این ها - را نباید در هدایت هویت رنگی شهر از نظر دور داشت.زمینه ی کاری طراحی شهری عمدتاً بر پالت اصلی متمرکز است؛ هر چند راهنماهایی مانند ضوابط و توصیه های رنگ آمیزی تبلیغات محیطی، مبلمان شهری و نظایر این ها نیز مرحله ی ثانوی کار او را تشکیل می دهند.
یکی دیگر از کاربردهای رنگ، کنترل یا پیش بینی رفتارهای شهروندان است. برای مثال، در یک بزرگراه یا خیابان شیرانی درجه ی یک به دلیل نیاز به بالا بودن سرعت و بزرگ مقیاس بودن فضا و جداره هایش، از لکه های رنگی بزرگ و هدایت گر استفاده می شود. وجود لکه های ریز و متنوع با جزئیات زیاد که توجه رانندگان را به خود جلب کند، اشتباهی است که هدف از خلق این گونه فضاها را مخدوش می سازد. بر عکس، در یک پیاده راه که هدف در آن حضور هر چه بیش تر پیاده و مقیاس کوچک است، توجه به جزئیات ریزتر، رنگ آمیزی متنوع و قابلیت شناسایی بیش تر و برقراری ارتباط برای افراد آن محل مورد نظر است.
برای مثال، در اقلیم های سرد با آسمان خاکستری و تابش کم خورشید، استفاده از رنگ های تند و زنده می تواند عناصر را راحت تر قابل شناسایی سازد و فضا را شادتر کند، و از این طریق در روحیه ی افراد تأثیر مثبتی بگذارد و آن ها را تشویق به حضور در فضا کند. جهت یابی افراد نیز در شرایط نامساعد آب وهوایی، با رنگ تقویت می شود. این در حالی ست که در فضاهایی مانند یک میدان تشریفاتی، می توان با کم کردن تنوع رنگی، حس رسمی بودن و نظم و شکوه را القا کرد. در یک بازار یا پیاده راه نیز می توان با افزایش تنوع رنگی و استفاده از رنگ های شاد و تند به سرزندگی فضا افزود. رنگ ها برای افراد، ناخودآگاه حکم نشانه را نیز دارند و استفاده از رنگ های مشخص به صورت نوعی استاندارد درآمده است. علائم راهنمایی و رانندگی، مبلمان شهری، تابلوهای راهنما و عناصر و جزئیات شهری در بسیاری موارد دارای کدهای رنگی اند که تغییر در آن ها موجب اغتشاش پیام های بصری دریافت شده از محیط می شود.
نکته ی مهم این است که در حیطه ی رنگ، طراح شهری حکم نقاشی را دارد که روی بومی سه بُعدی کار می کند، که دارای مقیاسی عظیم و همواره نیز در حال تغییر و رشد است. نظریه ی رنگ برای شهر در زمینه ی وسیع تر کاربرد دارد و هدف آن ایجاد هماهنگی در مکان هایی ست که عاری از هماهنگی اند
رنگ در عناصر شهری
یکی از عناصر تاثیر گذار بر کیفیت بصری فضاهای شهری " رنگ " ها هستند که کاربرد صحیح آنها در محیط های شهری نقش بسزایی در خوانایی و وضوح شهر دارند که سبب تلطیف روحیات شهروندان در شهرهای شلوغ و پر هیا هوی امروزمی شوند و احساس مطلوبی را از شهر در آنها ایجاد می کنند.
به طور کلی سیمای رنگی یک شهر را می توان در عناصر زیر خلاصه نمود :
- نمای ساختمانها ( مسکونی ، تجاری ، اداری و.. )
- باجه ها ( ایستگاههای اتوبوس ، بلیط ، تلفن ، روزنامه ، پلیس و..)
- نور آرایی معابر ، فضاهای سبز و آب نماها در شب
- تبلیغات اعم از ثابت و متحرک ( بیلبوردها ، بنرها ، وسایل نقلیه عمومی و..)
- ویترین و تابلوی مغازه ها ( به ویژه در شب )
- ترکیب رنگ گیاهان در فضاها مثلا در میادین
- علائم راهنمایی و رانندگی
- اتومبیل ها
- پوشش و آرایش شهروندان
منبع: زیبا سازی شهر و مبلمان شهری
:: موضوعات مرتبط:
مدیریت شهری ,
,
:: برچسبها:
رنگ و زیبایی شهری ,